سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنــــــــــ ها.... به شوق منجی
بنت العبرة به گریستن برای تو زنده است... 
پیوندهای روزانه

دستت را روی قلبم بگذار...

ببین باز این صنوبری گرم چه بی قرار است در جایش از بس که دلتنگ تو شده است

من تمام دیروز را مدام قدم زدم تا برسم به تو

تو چقدر تند راه می روی...من هر چه تندتر می آیم باز از تو جا می مانم...

من تمام دیشب را دویدم...

تقریبا چند روزی میشود هدف هجوم بغض های بی قرارِ از توأم

دیشب ولی دیگر تاب نیاوردم...من هم زانو زدم کنارشان و با هم سیل سیل باریدیم

قیام کرده بودیم همه به پای عشقت و می سوختیم از نداشتنت

من و نداشتنت...بغضی است ناتمام

من و نداشتنت...بیماری است ...زخم است...عفونت است

حکایت من و نداشتنت...حکایت غفلت ها و نسیان هاست

حکایت یک عمر بی هوا عاشقی کردنت...بی هوا خواستنت...بی هوا ...

حکایت یک عمر دلدادگی بی هوای تـــــــو، به غیرَ ت

حکایت من و نداشتنت...

حکایت همین«ت و و»1ی است که از سر همین بی هوایی ها جایش را« میم و نون»پر کرده

من تا وقتی نتوانم چاره ای کنم برای این سرچشمه ی فصل، باید هر لحظه بمیرم در آرزوی وصل

من تا وقتی نتوانم این «میم و نونِ» مغرور را... این «میم و نونِ» وهم آلود خیالی را

از واژه هایی که عزم و عهد کرده اند تا ابدشان تسبیح گوی عاشقی ات باشند، بگیرم...

تا وقتی نتوانم  ناخالصی این «میم و نون» را از رگ به رگ وجودم پاک کنم

روزگارم همین است...

همین سردرگمی ... همین اوهام.... همین فاصله تلخ غفلت انگیز بلای جان همچنان با من هست

تا وقتی هر چه می خواهم بگویم ابتدایش و انتهایش یک «منِ» بزرگ تو خالی است

عشق من ... علاقه من... تمنای من.... آرزوی من........ باز همین آش و همین کاسه است

تا وقتی نتوانم این واژه دو حرفی را که از سر جهل گمان می کند حرف اول و آخر اوست

از تک تک برگ برگ این پستها و صفحه صفحه زندگی ام بگیرم

تا وقتی نتوانم این واژه دو حرفی را تلقین تسبیح کنم و بندگی بیاموزم

و قولوا حطة گویان زیر سایه عرشت در لابلای متن عبودیتت بنشانم

روزگارم همین است...

من دیشب شهود کردم چرا تو را گم می کنم...



پ ن : هر بار که تو پیدا و پررنگ می شوی در من

                   من گم می شوم از خودم

           من خودم را گم می کنم... گم

                      بار قبل که از خودم گم شدم      ...        هنوز پیدا نشده ام ...

                                     شـــــــــــــکـــــــــــــــــــــــــــــر....

 

1. بخوانید: «تا و واو»ی....

 

    بنت العبرة                                                        «بعون الله الملک الأعلی»

 


[ جمعه 92/4/21 ] [ 3:42 عصر ] [ «بنت العَبرَة» ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

حالم خراب و خسته و طوفانی است باز دل می رود ز دست ولی مــــهر کرده راز اینجا عجــیب بوی تــــو را می دهد زمان خون می خورم مدام و اجابت نشد نیـــاز
امکانات وب